اتاق فرار نامتعارف اولین اتاق فرار از مجموعه جاست مایند در ژانر ترسناک ( وحشت )، راز الود ومهیج هستش.
تم بازی نامتعارف تئاتر نمایشی است.
مجموعه جاست مایند حاصل همکاری دو مجموعه اتاق فرار جاست اسکیپ با بازیهای جادوی سیاه ( اکسپایر شده ) و بازی دارک لرد و مجموعه اتاق فرار مایند میز با بازیهای گناه عشق ( اکسپایر شده )، مرگ شیرین ( اکسپایر شده ) و نفرین یک عشق میباشد.
اسم من مایکل استونِ، من از دوران کودکی با افسانههایی که پدرم از سنگ جاودان تعریف میکرد بزرگ شدم. سنگی که قدرتهای باورنکردنی داشت همیشه گوشه ذهنم راههای رسیدن به اون سنگ رو بررسی می کردم تا اینکه یک روز رویاهام به واقعیت پیوست و با دختری آشنا شدم که خودش رو سارا معرفی میکرد. اون یه دختر ایرانی بود. یک روز به صورت اتفاقی داشتم داستان سنگ جاودان رو براش تعریف میکردم، همون داستانی که پدرم هرشب برام تعریف میکرد، که اون از داستان خودش برام گفت:
مردم شوش اعتقاد داشتند که سنگ جاودان زیر ارگ شوش مخفی شده، سنگی که قدرتهای ماورایی داشت.
به گفته مردم…
فرانسویا برای پیدا کردن اون سنگ در نزدیکی ارگ شوش قلعهای بنا کردند که با شروع جنگ جهانی قلعه رو ترک کردند و هرگز هیچ کس متوجه نشد که فرانسویا اون سنگ رو پیدا کردن یا نه.
بعد از اتمام جنگ جهانی افسر ارشد نیروهای اس اس، هانک با گروهی از افرادش وارد شوش شدن بعد از چند روز اقامت در قلعه فرانسویا هیچوقت در شهر دیده نشدن.
بعد از شنیدن داستان سارا باهم تصمیم گرفتیم به شهر شوش بریم اونروز رو هیچوقت فراموش نمیکنم وقتی به شهر شوش رسیدیم انگار داشتم توی تاریخ پا میذاشتم اولین شهر دنیا
تمدن هفت هزار ساله
باید باید سنگ جاودان من اینجا باشه.
وارد قلعه فرانسویا شدیم
راهنمای ما از تونل های زیر شهر گفت، تونلهایی که حس میکنم تمام داستانهای کودکیم زیر اون دفن شده
وقتی وارد تونلها شدیم راهنما به ما کتیبهای رو نشون داد متن کتیبه این بود:
قدرت از آن توست، بدان و آگاه باش قدرت مطلق تنهایی میآورد و تنهایی دیوانگی
در اون لحظه وقتی جای خالی سنگ رو دیدم تمام آرزوهای کودکیم پرپر شد ولی نمیخواستم قبول کنم تو راه برگشت به هتل همش با خودم کلنجار میرفتم این نباید نباید پایان راه من باشه
وقتی به هتل رسیدم
حوصلهی هیچی رو نداشتم تا سارا جرقه ای جدیدی رو تو ذهنم زد
هانک، چرا دنبال هانک نریم
طبق آخرین خبری که از دوستم به دست آوردم هانک به سمت کشور رومانی روستای والی رفته و همونجا بعد از جنگ مستقر شده
ما داریم به سمت روستای والی میریم
مختصات روستارو مینویسمو اگر خبری از من و سارا نشد لطفا کمک بفرستید